
نوای جنوب:در نهایت نوبت به جوایز توپ طلا رسید. توپ طلای زنان به آیتانا بونماتی اسپانیایی رسید. این ستاره بارسلونا مثل سال گذشته توپ طلا را به دست آورد تا مشخص شود ملکه بی چون و چرای فوتبال زنان است.
نوای جنوب:در نهایت نوبت به جوایز توپ طلا رسید. توپ طلای زنان به آیتانا بونماتی اسپانیایی رسید. این ستاره بارسلونا مثل سال گذشته توپ طلا را به دست آورد تا مشخص شود ملکه بی چون و چرای فوتبال زنان است. حالا نوبت به جایزه اصلی بود. توپ طلا. همانطور که در چند ساعت قبل از شروع مراسم گفته میشد رودری فرا خوانده شد تا روی صحنه برود. ستاره مصدوم سیتی با چوبهای زیر بغلش روی صحنه رفت و توپ طلا را به دست گرفت و بوسید.
هافبک دفاعی محبوب پپ گواردیولا که مهمترین نقش را در قهرمانی سیتی در لیگ برتر و سپس قهرمانی اسپانیا در یورو داشت جلوتر از رقیب قدری مثل وینیسیوس به بزرگترین جایزه انفرادی دنیای فوتبال دست پیدا کرد.
لحظه رستگاری: لحظهای که ژرژ وهآ به انتظارها پایان داد و نام رودری را به عنوان برنده توپ طلای امسال اعلام کرد.
رودری بعد از دریافت توپ طلا گفت: “چه شب فوقالعادهای برای من است. اگر اجازه بدهید به زبان خودم اسپانیایی حرف میزنم. باید از خیلیها تشکر کنم. اول از همه از فرانس فوتبال و یوفا به خاطر این جایزه. به خاطر اینکه یک سال دیگر در این مراسم بودم. میخواهم از همه کسانی که به من رای دادند سپاسگزاری کنم. کسانی که به من اعتماد کردند. میدانم امشب نه برای من بلکه برای خانوادهام و کشورم خیلی خاص است. میخواهم از مهمترین شخص زندگیام، نامزدم، تشکر کنم. بدون تو این مسیر طی نمیشد. همینطور از خانواده و دوستانم تشکر میکنم. تا جایی که من میفهمم فوتبال یک ورزش جمعی است و اگر اینجا هستم به لطف سیتی و کادر فنی و بازیکنانش است. بدون شما امکان نداشت به اینجا برسم. همینطور از تیم ملی و از لوئیس که سالها است به من اعتماد داشته. میخواهم به کارواخال اشاره کنم که مصدومیتی شبیه به من دارد و مثل من شایسته این بود که اینجا بایستد. و کسی که به زودی اینجا خواهد بود: لامین. امروز پیروزی من نیست، پیروزی فوتبال اسپانیا است. خیلیها بودند که شایسته این جایزه بودند ولی به دستش نیاوردند مثل اینیستا، ژاوی، ایکر، بوسکتس و خیلیهای دیگر در فوتبال اسپانیا. خیلی از دوستانم زنگ زدند و گفتند اینکه توپ طلا به یک هافبک برسد یعنی برد فوتبال. بالاخره هافبکها که همیشه در سایه کار میکنند دیده شدند و این به نفع فوتبال است. من 17 ساله بودم که چمدانم را بستم و به دنبال رویایم رفتم. رفتن به ویارئال و بازی در لالیگا. یادم میآید یک روز که نه شنیده بودم و گریه میکردم پدرم گفت تا اینجا آمدهایم و قرار نیست جا بزنیم. از آن روز ذهن من تغییر کرد. من پسر نرمالی شدم که به ارزشهایش احترام میگذاشت، درس میخواند و سعی میکرد کارهای خوب و درست انجام بدهد. از همه شما متشکرم.”