نوای جنوب:بعد از فروپاشی نظام دو قطبی و شکست بلوک شرق در عرصه روابط بین الملل و ایجاد نظم نوین جهانی ، امریکا قدرت برتر جهان در حوزه اقتصاد با رویکرد سرمایه داری و سیاست با رویکرد لیبرالیسم شد و این روند حداقل ۱۰ سال با اقتدار تک قطبی ادامه داشت.
نوای جنوب:
دکتر ایرج مزارعی
کارشناس روابط بین الملل:
🔹بعد از فروپاشی نظام دو قطبی و شکست بلوک شرق در عرصه روابط بین الملل و ایجاد نظم نوین جهانی ، امریکا قدرت برتر جهان در حوزه اقتصاد با رویکرد سرمایه داری و سیاست با رویکرد لیبرالیسم شد و این روند حداقل ۱۰ سال با اقتدار تک قطبی ادامه داشت.
🔹اما با تغییرات ماهوی و اقتصادی در کشورهای جهان و بویژه کشور چین و اوج گیری قدرت اقتصادی این کشور، ما شاهد جابجایی قدرت در مورد ساختار آتی نظام بین الملل با دو مدل " انتقال " و "انتشار " شدیم.
🔹در اینجا منظور از انتقال قدرت همان جابجایی قدرت از یک کشور مسلط به کشور مسلط دیگری میباشد و منظور از انتشار قدرت نیز همان دامنه ، گستره و نفوذ قدرت در سایر کشورها میباشد.
🔹این روزها دو شاخصه "انتقال" و "انتشار" قدرت در نظام بین الملل را بین دو کشور آمریکا و چین به وضوح و اسانی میتوان دریافت ، مخصوصا اینکه رشد اقتصادی کشور چین از سال ۲۰۱۸ با سرعت زیادتری در حال حرکت میباشد و عملا توانسته جایگاه اول اقتصادی جهان را کسب کند و در عرصه ی انتقال قدرت اقتصادی در جهان در اولویت اول قرار بگیرد ، بطوری که کارشناسان سیاسی و اقتصادی جهان پیش بینی میکنند تا سال ۲۰۲۸ این فرایند جابجایی با سرعت و اقتدار بیشتر در همه ابعاد انجام میگیرد.
🔹این اتفاق و تحول در حالی شدت گرفته است که خود آمریکا نیز به رشد متوازن چین در ابعاد مختلف اذعان کرده و نگران تبدیل شدن چین به یک ابر قدرت اقتصادی، نظامی و سیاسی است.
🔹فلذا امریکا برای برون رفت از این عقب نشینی اقتصادی سعی دارد با استراتژی و چرخش به سمت شرق آسیا و گسترش حوزه امنیتی ، سیاسی و اقتصادی خود به مرزهای چین به طریقی مانع این رشد فزاینده شود و از این طریق راه را بر گسترش قدرت اقتصادی چین دشوار سازد و یا بعبارتی دیگر موانعی فراهم کند.
🔹راهبرد چین نیز در مقابل این سیاست امریکا علاوه بر تمرکز بر پیشرفت داخلی در ابعاد مختلف ، نفوذ در کشورهای غرب آسیا میباشد و اتفاقا به دلیل نداشتن سابقه سیاسی، تاریخی و استعماری در غرب آسیا ، توانسته اعتماد کشورهای این منطقه را نیز به سمت خود جلب کند و بدون کمترین تنش در تمام کشورهای غرب آسیا نفوذ کند.
🔹در اثبات این راهبرد اقتصادی ، چین با ۱۷۷ میلیارد دلار سرمایه گذاری در کشورهای حوزه خلیج فارس، و همکاری اقتصادی با ۱۷ کشور عربی ، خرید روزانه ۶ میلیون بشکه نفت و۴۰ درصد گاز طبیعی مصرفی خود از کشورهای غرب آسیا جایگاه ویژه ای در این منطقه پیدا کرده است.
🔹به موازات اینکه چین در ۲۰ سال اخیر توانسته در بازار انرژی، تجارت ، فروش کالا، سرمایهگذاری و جذب سرمایه، تبادلات تکنولوژی در غرب آسیا نفوذ و روابط خود را گسترش دهد امریکا نیز با تمرکز بر شرق آسیا و کشورهای همسایه چین بدنبال ایجاد مزاحمت و موانع برای پرسرعت ترین کشور اقتصادی جهان میباشد.
🔹چرخش آمریکا به شرق آسیا برای تضعیف قدرت چین ، در واقع یک تهدید امنیتی میباشد و چین هم ترجیح میدهد تا غرب آسیا از ناپایداریِ سیاسی خصوصا متحدین آمریکا برخوردار باشد تا توان بیشتری از آمریکا صرف شود و نتواند امنیت او را در شرق آسیا خدشه دار کند .
🔹با توجه به پیشبینی آژانس بینالمللی انرژی مبنی بر اینکه تا سال ۲۰۳۰ چین رتبه اول را در مصرف نفت جهان خواهد داشت و در همان سال نیز ۹۰ درصد از انرژی وارداتی آن می باید از خلیج فارس تامین شود ، فلذا به نظر میرسد که کشورهای غرب آسیا به دلیل دارا بودن موقعیت های ژئو اکونومیک ، ژئوپلتیک و ژئو استراتژیک ، بخشی از استراتژی اجتناب ناپذیر چین در سیاست خارجی محسوب میشوند و امریکا هم چاره ای و گریزی بجز مشاهده این" انتقال " و "انتشار " قدرت در منطقه غرب آسیا ندارد.