نوای جنوب:سایت خبری اصلاح طلب داد خبر در مطلبی به قلم عبدالخالق عبدالهی یکی از فعالان عرصه فرهنگ دشتستان مطلبی انتقادی در خصوص شیوع ویروس کرونا در استان خطاب به مدیران ارشد استان منتشر کرده است
نوای جنوب:سایت خبری اصلاح طلب داد خبر در مطلبی به قلم عبدالخالق عبدالهی یکی از فعالان عرصه فرهنگ دشتستان مطلبی انتقادی در خصوص شیوع ویروس کرونا در استان خطاب به مدیران ارشد استان منتشر کرده است
عبدالخالق عبدالهی: اگر شش ماه است ویروس کرونا در کشور قربانی میگیرد در استان بوشهر بی صاحب و بی در و پیکر مدتهاست در سایه بیتوجهی مسئولان، کرونا هر چه دلش بخواهد میکند، میتازد و جولان میدهد و زن و مرد و پیر و جوان و بچه و میانسال را از دم تیغ خود میگذراند.
جالب اینکه روزهای اولی که حتی یک مورد کرونا مثبت در استان نداشتیم شب و روز راهها را میبستند، شهر را ضد عفونی میکردند، بازار و مغازه را تعطیل میکردند و سختگیری های غیر لازم بسیار دیگری انجام میدادند و حتی نمیگذاشتند بدون مواد ضدعفونی قدم از قدم برداری اما امروز که کرونا همه جا رسوخ کرده روزی ده ـ دوازده کشته روی دست مردم استان میگذارد و کارمان این شده که صبح تا صبح تلفن را برداریم و به دوستان و آشنایان بابت مرگ عزیزانشان تسلیت بگوئیم مسئولین شل کرده، وا دادهاند و انگار نه انگار که باید کاری کنند.
اگر میخواهید حجم بی کفایتی و مظنه ناکارآمدی مسئولان ارشد استان در مقابله با کرونا دستتان بیاید کافی است نسبت فوتی های روزانه با جمعیت استان بوشهر را با یکی از استانها مثلأ با فارس یا هرمزگان مقایسه کنید تا بدانید این نامسئولان بی کفایت دانسته و ندانسته چگونه جان و سلامتی مردم را به بازی گرفتهاند.
من به عنوان یک بوشهری واقعأ از کسانی نمیگذرم که روز آخر این مرد بیحال و بی انگیزه "موچیم گو" را به نام استاندار به ما حقنه کرد و رفت.
من آقای دکتر رئیسی را نمیبخشم که یک فوق تخصص بی درد را به عنوان مدیر علوم پزشکی استان به ریش ملت بست و رفت. این دو مدیر ارشد که قاعدتأ باید تمام هم و غمشان سلامت مردم باشد از آنجاییکه غیر بومی هستند طبعأ در این استان تعلق خاطر و علقهای ندارند و سر بزنگاه آن فوقتخصص درد، دفتر شعرش را برمیدارد چمدانش را میبندد و با اولین پرواز فرست کلاس به آنسوی آبها میپرد این استاندار چوب خشک بله قربانگو هم که نه ابتکار میداند چیست نه دل اتخاذ تصمیمهای بزرگ دارد پشت میزش در کاخ استانداری لم داده و مثل شاه سلطان حسین صفوی حال ندارد حتی تا لب بام بباید و ببیند لشکر افغان به پشت دروازه شهر رسیده، او نیز روز مبادا ول میکند و به کوهرنگش میرود. در آن روز که امیدوارم هرگز نرسد علی میماند و حوضش، مردم نفس بریده میمانند با تخت های آی سی یو پر شده و گورستان سرد و پر و پیمان از تقاصی که کرونا به کمک این مسئولین بی تدبیر از مردم بوشهر گرفتهاست.
من گاهی مطالب و گزارش فعالیت استانداران کشور را که دنبال میکنم و میبینم استاندارل مردم هفتهای نیست که با وزرای کابینه یا وکلای مجلس یا معاون و رئیس دفتر رئیس جمهور ملاقات نداشتهباشد با خود میگویم استاندار از ازل تا ابد خسته ی ما، چرا یک سفر کاری به پایتخت نمیرود یا لااقل یک ملاقات موثر و یک کار مثبت با مسئولین رده بالای مملکتی انجام نمیدهد تا ما هم دلمان خوش باشد که استاندار داریم و غریبه و آشنا سرکوفت و طعنه مان نزنند که "ایران سی و یک استان دارد و سی استاندار".
این آدم روزهای اول آنقدر نشست و گفت "بوشهر سفید است و سفید است و سفید است" تا همه مملکت را سرازیر اینجا کرد و بالاخره اینطور به خاک سیاهمان نشاند.
قبلا پیشکش، یک نفر به من بگوید از روزی که تهران اتخاذ تصمیمات کرونایی را به استانداران محول کرده، استاندار ما غیر از تعطیلی تاتری که اصلأ وجود خارجی ندارد و دستور تعطیلی اماکنی که خود عملأ تعطیل بودهاند و البته توصیه اکید به دست شستن و ماسک زدن، چه کاری دیگری انجام داده و چه خلاقیتی از خود نشان داده است؟
اگر هم موفقیتی بوده نتیجه زحمات شبانه روزی و خستگی ناپذیر لایه های میانی کادر درمانی استان بوده که بنده همینجا به سهم خود از همه آنها تشکر میکنم و دستشان را میبوسم.
بله کادر درمان سهمش را به خوبی انجام داده مردم هم در گرمای 50 درجه تابستان همچنان ماسک میزنند اما جناب استاندار و مدیر علوم پزشکی شما چطور؟ شما واعظان غیرمتعظ که زیر نسیم خنک ایرکاندیشن ها در اکواریوم های شیشه ای نشستهاید در این بحران نفسگیر کرونا برای مردم چه کردهاید؟
لطفأ توپ را به زمین ملت نیندازید و نگویید شما پیشنهاد بدهید. اولأ در یک موضوع کاملأ تخصصی و پزشکی شما بهتر از ما میدانید باید چه بکنید اما نمیکنید پس لنگ پیشنهاد ما نیستید ثانیأ حقوق و اعتبار و نانش را شما میگیرید و میخورید آنوقت پیشنهادش را از ما میخواهید؟
و اما کلام آخر: من نه تنها هیچوقت چشم بسته آمنا و صدقنا هیچ مسئولی را نگفتهام بلکه اطمینان دارم با این استاندار خسته منتظرالباز نشسته و بی خیال و آن مدیر علوم پزشکی شاعر مسلک و صدا خوشگل، کجاوه کج بهداشت و درمان به مقصد نمیرسد و آبی در حوزه سلامت استان گرم نمیشود.
جناب استاندار و مدیر علوم پزشکی استانی که سلامتش را بر باد بنیاد نهادهاید با چله نشینی و خواندن شعر و شطحیات و طامات و ادا و اطوارهای دهه چهلی و شمشیر در هوا چرخاندن نمیشود از زیر بار مسئولیت در رفت و فکر نکنید با این کارها میتوانید خون را از دستان خود بشوئید.
میدانم هرچه هم بگوئیم و بنویسیم نتیجه ندارد چون از روزی که گراوند استاندار بوشهر شده در یادداشتهای انتقادیام یک دورکامل بوستان و گلستان سعدی را از اول تا آخر برایش نوشتهام اما هیچ فایده ای نداشته و بنظرم فقط این دو بیت را نگفته ام آنجا که شیخ اجل سعدی میفرمایند:
تو گر کامرانی به فرمان و گنج
دگر کس فرومانده در ضعف و رنج
مَنِه دل بر این دولت پنج روز
به دودِ دلِ خلق خود را مسوز